در این گزارش از اتکس میخواهیم شما را با پاسخهای پیشنهادی برای این پرسش آشنا کنیم که چرا نباید دنا بخریم؟ با ما همراه باشید.
خودروی ملی از واژههای آشنایی است که همهی ما احتمالا آن را در بازههای زمانی مختلف در ذهنمان با یک خودروی مشخص تداعی میکنیم. هر از چند گاهی خودرویی از سوی خودروسازان داخلی به عنوان خودروی ملی جدید یا خودروی ملی آینده معرفی میشود. دنا یکی از خودروهایی بود که با سروصدای زیادی معرفی شد و ایرانخودرو در زمان معرفی از آن به عنوان خودروی ملی و جانشین آیندهی سمند یاد میکرد. این خودرو در زمان معرفیاش در سال ۹۰ به عنوان خودروی ملی جدیدی رونمایی شد که حاصل چندین سال کار و پژوهش متخصصان داخلی بوده و شباهتی به هیچ محصول خارجی ندارد.
احتمالا متقاعد کردن افراد برای خرید یک محصول سختتر از متقاعد کردن آنها برای نخریدنش باشد. ولی وقتی صحبت از خودروی ایرانی به میان میآید قضیه میتواند اندکی متفاوت باشد! ما میتوانیم برای هر یک از خودروهای ایرانی لیست بلندبالایی از دلایلی تهیه کنیم که در آنها فرد را برای نخریدن یک خودروی خاص توجیه کند.
همانطور که در ابتدا هم اشاره شد در این گزارش ما به طور خاص به سراغ دنا رفتهایم و میخواهیم دلایلی را بررسی کنیم که نمیتوان برای نخریدن دنا از کنارشان به سادگی گذشت. خودروسازان به مقدار کافی از محصولات خود تعریف میکنند. اما در اینجا به ضعفهای غیر قابل چشمپوشی دنا میپردازیم و به عبارتی شما را با این پرسش روبرو میکنیم که چرا دنا نخریم؟
۱. قیمت
قیمت دنا در بازار در حدود ۴۵ میلیون تومان است. مسلما این قیمت برای خودرویی که میخواسته خودروی ملی شود زیاد است. هیچ خریداری با شیوهی انتخاب متداول مایل نخواهد بود با مبلغی که دستش برای بررسی گزینههای چینی گاها باکیفیت باز است، خود را محدود به یک خودروی ملی با برخی ایرادات اساسی کند. حتی میتوان پا را فراتر گذاشت و اینچنین بیان کرد که با مبالغ پایینتر از این قیمت نیز میتوانیم خودروهای بهتر و مقرون به صرفهتری را بسته به سلیقهی خود بخریم. احتمالا اولین گزینهای که از خودروهای داخلی به ذهن بیاید، تندر یا حتی ۲۰۶ صندوقدار باشد. کمتر کسی برای نسخهی بهبود یافتهی سمند حاضر است ۴۵ میلیون خرج کند!
۲. موتور
موتور دنا نیز ملی است. موتور موسوم به EF7 که پیشتر روی سمند نیز استفاده شده بود و تجربهی چندان خوشایندی به شمار نمیرود را به عنوان موتور دنا انتخاب کردهاند. EF7 نخستین موتور ملی بود که با همکاری دانشگاه آخن خط تولید آن در ایران راهاندازی شد و در کمال تعجب و با وجود تبلیغات فراوان این موتور به هیچ عنوان از نظر استاندارهای متدوال ارزشگذاری و کیفیت سوخت مصرفی، مناسب کشور ایران نبود. توان بیشینهی این موتور ۱۱۴ اسب در دور ۶۵۰۰ است و زمان رسیدن دنا از ایستایی به سرعت صد کیلومتربرساعت هم برای آن در تستها ۱۴ ثانیه ثبت شده است. با این اوصاف همانطور که در بخش قبل اشاره کردیم، خودرویی با چنین توان موتوری به هیچ عنوان ۴۵ میلیون نمیارزد!
از ایرادات کلی دیگری که برای EF7 میتوانیم برشماریم و منحصر به موتور بسته شده روی دنا نیست، میتوانیم به مواردی مثل صدای زیاد موتور، عدم هماهنگی مناسب با جعبه دنده و بخش انتقال توان و زودجوش بودن این موتور اشاره کرد. به عنوان یک جمعبندی برای این بخش از گزارش باید بگوییم که موتور دنا عملکرد خوبی ندارد و از ضعفهای اصلی آن است.
۳. طراحی داخلی
پلاستیک خشک پدیدهای است که مختص خودروهای داخلی نیست! اما مشکل از جایی شروع میشود که طراحی و همچنین کیفیت ساخت (هرچند که با پلاستیک خشک باشد) در داخل یک خودرو افت میکند. در خودروهای خارجی از پلاستیک خشک با کیفیت و سازماندهی بهتری استفاده میشود. اما دنا اینگونه نیست. در واقع جنس مواد به کار رفته در داخل کابین کاملا توی ذوق میزند و حتی اگر کسی از طراحی داخلی هم ایراد خاصی نگیرد، نمیتواند نسبت به جنس مواد آن بیتفات باشد.
۴. مونتاژ
سرهمبندی و مونتاژ بخشهای گوناگون در خودرو از اهمیت بسیاری برخوردار است. خودروهایی که با همکاری خارجیها و در داخل کشور مونتاژ میشوند وضعیت بهتری از این نظر دارند. حتی خودروهای چینی مونتاژ شده توسط کمپانیهای داخلی نیز دقت قابل قبولی را روی این موضوع به خرج میدهند. اما دنا یک خودروی تولید داخل است و مونتاژ و سرهمبندی بخشهای آن نیز با محصولات خارجی اختلاف فاحش دارد. برای مثال فاصلهی درزها در دنا میتوانست با وقت و دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد.
۵. سیستم تعلیق
یک خودرو هرچقدر هم که از نظر توان موتور (البته دنا همین مورد را هم ندارد!) سرامد باشد، بدون داشتن سیستم تعلیق مناسب و کنترل ارتعا��ات وارده به کابین دارای هیچ ارزشی نخواهد بود. در واقع سیستم تعلیق بخشی از خودرو است که به طور مستقیم با راحتی سرنشینان ارتباط دارد. دنا در این زمینه دارای ضعف اساسی است. سرنشینان خودرو در دستاندازها و نوسانات مسیر احتمالا اندکی آزرده خواهند شد. عدم کارامدی مناسب در کنترل لرزشها و تکانهای وارده به کابین از ضعفهای اصلی دنا است و در مسیرهای نامناسب به خوبی خود را نشان خواهد داد.
۶. وزن خودرو
جرم دنا ۱۲۷۷ کیلوگرم است. جرم در قیاس با سمند ال ایکس ۱۳۴۰ کیلویی، تفاوت خیلی زیادی ندارد. اگر تفاوتی هم باشد لااقل به قدری نیست که بتواند ادعاهای مطرح شده پیرامون برتری زیاد دنا با پیشرانهی EF7 را نسبت به سمند توجیه کند. به عبارتی وزن دنا نسبت به توان و گشتاوری که موتورش فراهم میکند زیاد است و ما در خوشبینانهترین حالت میتوانیم بگوییم که عملکرد کلی دنا نسبت به سمند اندکی بهتر شده است.
۷. انتقال قدرت
همانطور که در بخش مربوط به موتور هم اشاره کردیم، موتور ملی دارای ضعفهایی است که منحصر به دنا نیست. عدم هماهنگی سیستم انتقال قدرت و گیربکس با موتور در دنا قابل تشخیص است و در دندهی ۵ به اصطلاح شاهد گژکاری خواهیم بود.
۸. طراحی
طراحی بیرونی خودرو بهرغم ادعای خود طراحان که از آن به عنوان یک خودروی کاملا جدید با طراحی جدید نام میبردند، در عمل اینگونه نیست. یکی از تعابیری که برای طراحی بدنه این خودرو بیان شده بود به این صورت مطرح میشد که اگر دستتان را در تصویر دنا روی بخشهای عقب و جلو بگیرید، عملا یک سمند خواهید دید! آنها در واقع تنها جلو و عقب خودرو را تغییر دادهاند. بخش جلوی خودرو به طور محسوسی شبیه محصولات میتسوبیشی است و یکی از نقاط ضعف دیگر در طراحی هم این است که گویی بخشهای عقب و جلو مستقل و هر یک برای خودشان طراحی شدهاند! جلو و عقب خودرو هیچ هارمونی و هماهنگی مشخص یا لااقل چشمنوازی ندارند. البته بحث مربوط به طراحی بیرونی تاحدود زیادی به سلیقهی خریدار بستگی دارد و ممکن است بسیاری از ما هم دنا رو از این نظر بپسندیم. ولی به هر صورت ما در اینجا به نکات محسوس و پراهمیت پیرامون طراحی خودرو پرداختیم.